دکتر ترابی روان‌پزشک و روان‌درمانگر تحلیلی

وسواس: اختلال وسواسی جبری

نویسنده: غلامرضا ترابی پاریزی
وسواس: آشنایی با اختلال وسواسی جبری

در این نوشته با مطالب زیر آشنا می‌شوید:

تعریف اختلال وسواسی جبری: وسواس چیست؟

اختلال وسواسی – جبری Obsessive compulsive disorder OCD یک اختلال شایع، مزمن و طولانی‌مدت است که در آن فرد افکار و / یا رفتارهای غیرقابل‌کنترل و تکرارشونده‌ای دارد که احساس می‌کند مجبور است بارها و بارها تکرارشان کند. افراد مبتلا به وسواس ممکن است علائم وسواس، اجبار و یا هر دو را داشته باشند. این علائم می‌توانند با تمام جنبه‌های زندگی مانند کار، مدرسه و روابط شخصی تداخل داشته باشند.

  • آیا دائماً افکار غیر قابل کنترل و ناراحت‌کننده دارید؟
  • آیا شما احساس می‌کنید که مجبورید یک سری رفتارها یا آیین ها را بارها و بارها تکرار کنید؟
  • آیا این افکار و رفتارها انجام کارهایی را که از آن لذت می‌برید برای شما سخت کرده است؟

اگر چنین است، ممکن است شما دچار اختلال وسواسی جبری (وسواس) باشید. خبر خوب این است که با درمان، می‌توانید بر ترس‌ها و رفتارهایی که ممکن است زندگی شما را مختل کنند، غلبه کنید.

علائم اختلال وسواسی جبری: وسواس چه جور حالتی است؟

افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری ممکن است وسواس، اجبار یا هر دو را داشته باشند. برخی از مبتلایان به اختلال وسواسی جبری نیز دچار اختلال تیک هستند. تیک‌های حرکتی شایع شامل حرکات ناگهانی، کوتاه و تکراری مانند چشمک زدن، بر هم کشیدن صورت، پرش شانه یا تکان دادن سر است. تیک‌های صوتی رایج شامل صدای پاک کردن گلو، صدای پاک کردن بینی یا حالت زوزه کشیدن است.

من نمی توانم بدون انجام دادن عادات، آئین‌ها یا مراسم خاص خود، کاری را انجام دهم. آنها به تمام جوانب زندگی من حمله کرده‌اند. شمارش مکرر واقعاً مرا کند کرده‌است. من موهایم را سه بار شستشو می‌دادم زیرا فکر می‌کردم عدد سه باعث شانس خوب می‌شود. خواندن من بیشتر طول می‌کشد، زیرا لازم است که سطرهای یک پاراگراف بشمارم.

یک بیمار مبتلا به وسواس

صبح‌ها لباس پوشیدن برایم سخت بود زیرا باید روال مشخص خود را رعایت می‌کردم یا خیلی مضطرب می‌شدم و باید دوباره لباسم را از اول می‌پوشیدم.

یک بیمار مبتلا به وسواس

من همیشه نگران این بودم که اگر من یک سری کارها را دنبال نکنم، والدینم می‌میرند. این افکار باعث اضطراب و ایجاد تشریفات بیشتری در من شده بود. به دلیل زمان زیادی که برای این مراسم‌ها صرف کردم، نتوانستم کارهای زیادی را که برایم مهم بود انجام دهم. تا زمانی که درمان شدم به نظرم نمی‌رسید که بتوانم بر آنها غلبه کنم.

یک بیمار مبتلا به وسواس

افکار وسواسی (به‌طور عامیانه وسواس فکری) ممکن است شامل موارد زیر باشند:

  • ترس از میکروب یا آلودگی
  • ترس از گم کردن یا جاگذاشتن چیزی
  • نگرانی در مورد آسیب به خود یا دیگران است
  • افکار ناخواسته و تابو مربوط به رابطه‌ی جنسی، مذهب یا دیگران
  • تمایل به قرینه بودن وسایل یا چینش بسیار دقیق آن‌ها

اجبار یا رفتار جبری (به‌طور عامیانه وسواس عملی) ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • تمیزی یا شستشوی بیش از حد قسمتی از بدن یا وسایل و مکان‌ها
  • نگهداری یا انباشتن اشیاء غیر ضروری
  • مرتب کردن اشیاء با روشی خاص
  • به طور مکرر شمردن اشیاء
  • دائماً به دنبال اطمینان‌بخشی دیگران بودن

علایم وسواس در کودکان

  • داشتن افکار، تکانه‌ها یا تصاویر ناخواسته که بارها و بارها رخ می‌دهند و باعث اضطراب یا پریشانی می‌شوند.
  • نیاز به فکر کردن یا گفتن بارها و بارها درباره چیزی (مثلاً شمردن یا تکرار کلمات بی‌صدا یا با صدای بلند)
  • مجبور به انجام کاری بارها و بارها (مثلاً شستن دست‌ها، قرار دادن چیزها در یک نظم خاص، یا بررسی مکرر یک چیز مانند قفل بودن درب)
  • اجبار به انجام دادن یک کار بارها و بارها طبق قوانین خاصی که باید دقیقاً رعایت شود مثلا ضربه زدن به میز به تعداد مشخص، راه رفتن در مسیر معین به‌صورت یک قانون، باز و بسته کردن چندباره‌ی درب.

آیا هر تکراری وسواس محسوب می‌شود؟

همه‌ی عادت‌ها و تکرارها «اجبار» نیستند. همه‌ی افراد بعضی وقت‌ها وسایل رو چک می‌کنند. اما به طور کلی یک فرد مبتلا به وسواس:

  • نمی‌تواند افکار یا رفتارهای خود را کنترل کند، حتی زمانی که آن افکار یا رفتارها افراطی تشخیص داده شوند.
  • مدت قابل توجهی (مثلاً بیش از ۱ ساعت در روز) برای این افکار و یا رفتارها وقت می‌گذارد.
  • به‌خاطر انجام رفتارها لذت نمی‌برد اما ممکن است احساس آسودگی موقت و مختصری به‌خاطر رفع کوتاه‌مدت اضطراب ناشی از افکار وسواسی داشته باشد.
  • مشکلات مهمی را در زندگی روزمره خود به خاطر این افکار و رفتارها تجربه می‌کند (مثلاً در رابطه با شغل و یا خانواده).

علل وسواس چیست؟

افسردگی یک بیماری پزشکی است که شامل علت های چند گانه ای نظیر: زیستی، روانی و اجتماعی است. علایم افسردگی نشان دهنده عدم تعادل در سیستم شیمیایی مغز هستند. این عدم تعادل اغلب به علت عوامل شایعی نظیر ژنتیک، استرس یا تغییرات ناشی از سایر بیماری ها همچون دیابت، سرطان، بیماری قلبی و یا بیماری پارکینسون اتفاق می افتد. گاهی اوقات افسردگی می تواند بدون هیچ عامل آشکارساز مشخصی ایجاد شود.

مدل زیستی روانی اجتماعی اختلال وسواسی جبری

مدل زیستی-روانی-اجتماعی نشان دهنده‌ی رویکردی جامع برای درک اختلالات سلامت روان با ادغام عوامل بیولوژیکی، روانی و اجتماعی است. این چارچوب فرض می‌کند که هیچ عامل واحدی نمی‌تواند پیچیدگی‌های شرایط سلامت روان را به‌طور کامل توضیح دهد، بلکه تعامل بین این عناصر است که به ایجاد و تداوم اختلالاتی مانند اختلال وسواسی جبری کمک می‌کند. با در نظر گرفتن ماهیت چندوجهی سلامت روان، این مدل راهبردهای درمانی جامع‌تر و موثرتری را فراهم می‌کند.

در توسعه مدل زیست روانی-اجتماعی، دکتر جورج انگل نقشی محوری ایفا کرد. کار او در اواخر قرن بیستم رویکرد رایج زیست پزشکی را که عمدتاً بر جنبه‌های فیزیکی بیماری متمرکز بود، به چالش کشید. انگل برای دیدگاهی فراگیرتر استدلال کرد که وضعیت روان‌شناختی و زمینه اجتماعی-اقتصادی بیمار را در نظر می‌گیرد و اساساً رویکرد متخصصان مراقبت‌های بهداشتی را به تشخیص و درمان تغییر می‌دهد.

مروری بر مدل زیست روانی اجتماعی

مدل زیست روانی اجتماعی امروزه به طور گسترده توسط روان‌پزشکان پذیرفته شده است. این مدل نشان می‌دهد که عوامل بیولوژیکی، روان‌شناختی و اجتماعی در ایجاد بیماری به هم مرتبط هستند. به عبارت دیگر، ذهن و بدن چیزهای مستقل و جدا از هم نیستند، بلکه چیزهایی متصل و وابسته به هم هستند. آنچه بر بدن تأثیر می گذارد اغلب بر ذهن تأثیر می‌گذارد و بالعکس، آنچه بر ذهن تأثیر می‌گذارد اغلب بر بدن نیز تأثیر می گذارد. سلامتی یا بیماری صرفاً به وضعیت جسمانی فرد بستگی ندارد، بلکه تحت تأثیر وضعیت روانی و اجتماعی آن شخص نیز قرار دارد.

عوامل بیولوژیکی در وسواس

مدل زیستی-روانی-اجتماعی پزشکان را تشویق می‌کند تا با بررسی همه‌ی عوامل بیولوژیکی، روان‌شناختی و اجتماعی مرتبط که ممکن است در ایجاد یا حفظ این اختلال نقش داشته باشند، پدیده‌هایی مانند وسواس‌ها و اجبار ها را توضیح دهند. اختلال وسواسی جبری ممکن است یک جزء ژنتیکی داشته باشد. بعضی اوقات در اعضای یک خانواده بیشتر دیده می‌شود، اما هیچ‌کس با اطمینان نمی‌داند که چرا برخی از اعضای خانواده آن را دارند، در حالی که برخی دیگر این‌گونه نیستند. محققان دریافته‌اند که چندین بخش از مغز و همچنین فرایندهای بیولوژیک نقش اساسی در افکار وسواسی و رفتار اجباری و همچنین ترس و اضطراب مربوط به آنها دارند.

مطالعات انجام شده روی دوقلوها و خانواده‌ها نشان داده‌اند که افرادی که بستگان درجه‌ی اول ایشان (‏مانند والدین، خواهر و برادر یا کودک)‏ به وسواس مبتلا هستند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به وسواس قرار دارند. اگر بستگان درجه‌ی اول در کودکی یا نوجوانی به وسواس مبتلا شده باشند، این خطر بیشتر است.

مطالعات تصویربرداری در بیماران مبتلا به اختلال وسواس، تفاوت‌هایی را در ساختارهای قشر پیشانی و ساب‌کورتیکال مغز نشان داده‌اند. به نظر می‌رسد که ارتباطی بین علائم وسواس و اختلالات در نواحی خاصی از مغز وجود دارد، اما چگونگی این ارتباط واضح نیست. تحقیقات هنوز در حال انجام است (تصویر 1). به نظر می‌رسد تغییراتی در مدار کورتیکو-استریاتو-تالانو-کورتیکال (CSTC) مغزی رخ داده است.

نوروساینس و نوروآناتومی وسواس OCD
تصویر 1. نوروساینش و نوروآناتومی وسواس: این تصویر نقش مدار مغزی کورتیکو-استریاتو-تالامو-کورتیکال (CSTC circuit) در اختلال وسواسی جبری را نشان می‌دهد. در سمت چپ تصویر فعالیت متوازن مدارهای اصلی (مدار اصلی داخل یک هاله‌ی قرمز نشان داده شده است.) و فرعی در مغز یک فرد سالم نمایش داده شده است. در سمت راست فعالیت بیش‌از حد مدار اصلی نسبت به مدار فرعی در مغز یک بیمار مبتلا به اختلال وسواسی جبری نشان داده شده است. آبی فیروزه‌ای: قشر مغزی، صورتی: پوتامن استریاتوم، سبز: گلوبوس پالیدوس داخلی و خارجی، قزمز: هسته‌ی ساب‌تالامیک، آبی: بخش شبکیه‌ای سابستنشیا نیگرا، بنفش:تالاموس، فلش‌های سفید مدارهای تحریکی (گلوتاماترژیک) و فلش‌های سیاه مدارهای مهاری (گابائرژیک) را نشان می‌دهند.

در برخی موارد، کودکان ممکن است به دنبال عفونت استرپتوکوکی، علایم اختلال وسواسی-جبری را نشان دهند که به آن PANDAS گفته می‌شود.

عوامل روانی و اجتماعی در وسواس

ارتباط بین آسیب‌های روانی دوران کودکی و علائم وسواس-جبری در برخی مطالعات گزارش شده‌است. برای درک بهتر این رابطه به تحقیقات بیشتری نیاز است. اگر تجربه‌ای دردناک در دوران کودکی داشته‌اید، یا متحمل ضربه‌ی روانی، سوء استفاده، تبعیض یا قلدری شده‌اید، ممکن است که از وسواس‌ها و اجبارها برای مقابله با اضطراب استفاده کنید.

اگر والدین شما اضطراب‌های مشابهی داشتند و رفتارهای اجباری مشابهی از خود نشان می‌دادند، ممکن است رفتارهای OCD را به‌عنوان یک تکنیک مقابله‌ای یاد گرفته باشید. اضطراب یا استرس مداوم می تواند OCD را تحریک کند یا مدیریت آن را دشوارتر کند.

افراد همچنین می‌توانند در نتیجه‌ی عوامل اجتماعی مانند تجربه‌ی موقعیت‌های آسیب‌زا، جدایی زودهنگام، عدم حمایت اجتماعی یا آزار و اذیت (قلدری) دچار وسواس شوند. تحقیقات نشان داده است که رویدادهای اجتماعی استرس‌زا می‌توانند به‌عنوان محرک‌هایی برای روشن و خاموش کردن ژن‌ها عمل کنند و باعث تغییرات در عملکرد مغز شوند. از طریق این مسیر، یک عامل استرس‌زا اجتماعی می‌تواند زمینه‌ی بیولوژیک وسواس را تحریک کند. علل محیطی و اجتماعی وسواس می‌تواند بسیار ظریف‌تر از آسیب واقعی باشد.

وابستگی متقابل عوامل در وسواس

مدل زیست روانی-اجتماعی نشان می‌دهد که عوامل وابسته به هم که در بالا مورد بحث قرار گرفت (عوامل بیولوژیکی، روان‌شناختی و اجتماعی) همه در نهایت بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و به روشی وابسته به یکدیگر عمل می‌کنند. وسواس می‌تواند ناشی از عواملی باشد که در ظاهر مستقل از یکدیگر به نظر می‌رسند.

جمعیت‌شناسی اختلال وسواسی جبری: وسواس در چه سنی و چه جنسی بیشتر است؟

حداقل 2.3 درصد از افراد در یک دوره‌ای از زندگی خود بیماری وسواس را تجربه می‌کنند. بیماری وسواس در حدود یک چهارم موارد تا سن 10 سالگی شروع می‌شود و این شروع زودرس در مردان شایع‌تر است. در زنان، شروع اغلب در دوران نوجوانی است و برخی از آنها در دوران بارداری یا نفاس دچار وسواس می‌شوند. شروع وسواس بعد از 30 سالگی غیر معمول است. وسواس بدر کودکان و بزرگسالان ویژگی‌های مشابهی دارد، اما اجبارها یا همان رفتارهای اجباری به‌طور معمول در سنسن پایین بیش‌تر هستند، به طوری که برخی از کودکان یا وسواس‌های فکری را تجربه نمی‌کنند یا نمی‌توانند آنها را بیان کنند. مطالعات در سطح جوامع نشان‌دهنده‌ی شیوع بالاتر وسواس در زنان است، اما ممکن است تعداد بیماران مرد و زن در محیط‌های بالینی تقریباً برابر باشد. مردان و زنان علائم مشابهی دارند، اما مردان بیشتر از زنان به تیک مبتلا می‌شوند. افراد مبتلا به وسواس سابقه‌ی خانوادگی وسواس و اختلالات مرتبط با وسواس از جمله اختلالات تیک دارند.

درمان اختلال وسواسی جبری چگونه است؟

اختلال وسواسی جبری قابل درمان است. درمان مناسب همچون تجویز دارو و روان‌درمانی می‌تواند در اغلب بیماران کمک کننده باشد. شما می‌توانید در درمان خود به موفقیت و درمان مناسب برسید درصورتی که ارتباط تنگاتنگی را با پزشک خود برقرار کنید و مشکلات ناشی از بیماری و یا عوارض داروها و همچنین علائم پیشرفت درمان خود را به طور منظم با پزشک خود در میان بگذارید. با این کار احتمال بهبود وسواس خود را بالا می‌برید.

درمان دارویی وسواس

درمان وسواس ابتدا با داروی کلومیپرامین، یک ضد افسردگی سه حلقه‌ای (TCA) نسبتا سروتونرژیک انجام شد. پژوهش‌های بعدی نشان داد که کلومیپرامین در کودکان، نوجوانان مبتلا به وسواس نیز مؤثر است. بعدها داروهای مهارکننده‌ی بازجذب سروتونین (SSRI) استفاده شدند به همان اندازه مؤثر ولی قابل تحمل‌تر بودند.

نسبت به سایر اختلالات روان‌پزشکی وسواس ممکن است به دوز بالاتر و مدت زمان بیشتری برای مشاهده تغییرات بالینی نیاز داشته باشد. بنابراین، توصیه می‌شود قبل از تصمیم به تعویض دارو آن را برای حداقل 12 هفته مصرف کرد. یک قانون کلی این است که در صورت بهبود دارو حداقل 1 تا 2 سال ادامه یابد. در صورت قطع دارو، خطر عود وجود دارد، بنابراین این کار باید به تدریج انجام شود و هر چند ماه یکبار با کاهش‌های کوچک انجام شود. در موارد وسواس مقاوم به درمان ممکن است روان‌پزشک از داروهایی مانند ریسپریدون، آریپیپرازول، ممانتین، ریلوزول، کتامین، لاموترژین و توپیرامات استفاده کند.

روان‌درمانی وسواس

روان‌درمانی وسواس با رویکرد شناختی و رفتاری مؤثر است (CBT). مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP) یک نوع CBT است که در درمان وسواس بسیار موثر است، همچنین تحقیقات اخیر بر نقش بالقوه رویکردهای شناختی و ذهن‌آگاهی تمرکز دارد.

چرخه‌ی وسواس (OCD) و نقش درمان مواجهه و جلوگیری (ٍERP) از پاسخ
تصویر 2. چرخه‌ی وسواس (OCD) و نقش درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP) در قطع این چرخه.

تا حدودی، اکثر روان‌پزشکان می‌توانند اصول مواجهه و پیشگیری از پاسخ ERP را به‌کار گیرند. اصل اساسی این درمان، به‌حداقل رساندن فرار و اجتناب از نشانه‌های ناراحت کننده و تشویق برای قرار گرفتن در شرایط موقعیت‌های اضطراب‌آور و مواجهه‌ی ذهنی با پیامدهای ترسناک افکار وسواسی است. پس از قرار گرفتن در معرض موقعیت‌ها یا افکار اضطراب‌آور، مهم است که بیمار پاسخ‌های جبری قبلی را بروز ندهد. این کار به‌صورت سلسله‌مراتبی از قرار گرفتن تدریجی در معرض نشانه های کم‌تر ناراحت کننده تا بیش‌تر ناراحت‌کننده دنبال می‌شود.

یک مثال از نحوه‌ی عملکرد ERP: وسواس نرس ترس از میکروب‌ها و آلودگی را درنظر بگیرید. این وسواس رایج شامل شستن مکرر دست‌ها است، رفتار اجباری‌ای که توسط ترس از آلودگی ایجاد می شود. یک درمانگر ERP از بیمار می‌خواهد دستگیره در، اسفنج ظرفشویی، سینک حمام یا شی‌های دیگری را که به‌عنوان یک آلاینده در نظر می‌گیرد، لمس کند. سپس درمانگر ممکن است از بیمار بخواهد که صورتش را لمس کند تا وضعیت کمی تحریک‌کننده‌تر شود.

در مرحله بعد، درمانگر بیمار را کمک می کند تا از تکنیک‌های پیشگیری از پاسخ برای مقاومت در برابر شستن مکرر دست‌ها استفاده کند. آن‌ها به‌جای اینکه از این مراسم اجباری پیروی کنند، یاد می گیرند که اضطراب ناشی از قرار گرفتن خود را در معرض میکروب‌ها را تحمل کنند و با تمرین مکرر می آموزند که می توانند در برابر اجبار مقاومت کنند و هیچ اتفاق وحشتناکی رخ نخواهد داد. با این کار چرخه‌ی وسواس (تصویر 2) قطع خواهد شد.

درمان‌های نوین وسواس: نقش ابزارها و تکنولوژی‌های جدید

درمان جراحی وسواس مقاوم به درمان مانند جراحی مغز و اعصاب با هدف تخریب قسمت‌هایی از CSTC در نسبتی از بیماران مقاوم به درمان مفید بوده است. اخیرا روش‌های جراحی مغز و اعصاب برای کاشتن الکترود تحریک عمقی مغز (DBS) توسعه یافته‌اند. DBS به‌عنوان یک جایگزین برگشت پذیر و غیرتخریبی برای جراحی‌های قدیمی‌تر، برای درمان وسواس مقاوم به درمان نویدبخش بوده‌است. تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) نیز برای OCD مورد مطالعه قرار گرفته است، و TMS عمیق همزمان با CBT برای OCD مقاوم در برابر درمان مورد تایید FDA است. تصور نمی‌شود که درمان با تشنج الکتریکی (الکتروشوک مغزی) برای وسواس مقام به درمان مؤثر باشد.

درمان ترکیبی وسواس: روان‌درمانی و دارو درمانی

دستورالعمل های بالینی نشان می‌دهد که دارو درمانی یا روان درمانی یک مداخله خط اول منطقی برای مدیریت وسواس است. در بیماران جوان‌تر، شروع CBT در ابتدا معقول به نظر می‌رسد. شروع دارودرمانی در بیمارانی که علائم شدیدتر یا افسردگی همراه دارند منطقی به نظر می‌رسد. در موارد بسیار مقاوم، بستری شدن کوتاه در بیمارستان برای درمان ترکیبی نیز ممکن است مفید باشد.

سیر و پیش‌آگهی وسواس: آیا وسواس قابل درمان است؟

وسواس به‌طور کلی یک بیماری مزمن است و بدون مداخله‌ی درمانی ممکن است علائم برای چندین دهه باقی بماند. با این وجود، داده‌های رو به رشد تاکید می‌کنند که نتایج بلندمدت در صورت درمان می‌تواند مثبت باشد. بنابراین، بیماران باید تشویق شوند تا امیدوار باقی بمانند و قویاً تشویق به ادامه درمان شوند.

خرافات رایج در مورد وسواس

نمی خواهم دارو مصرف کنم چون می خواهم به کارهایم برسم.
یک اشتباه شایع در مورد داروهای ضد وسواس اینست که بیماران فکر می‌کنند در صورت مصرف دارو به‌طور دائم در حالت خواب و گیجی و منگی خواهند بود. هدف درمان اینست که شما زندگی شادتری داشته باشید و بهتر بتوانید به فعالیت‌های روزمره‌ی خود برسید. گاهی برخی از داروها باعث خواب و گیجی می‌شوند. نگران نباشید درصورتی که این موارد اتفاق افتادند به پزشکتان اطلاع دهید. وی به‌طور حتم با روش‌هایی مانند تغییر دوز یا زمان مصرف یا تعویض دارو مشکل را برطرف خواهد کرد.
وسواس با دادن تلقین درمان می‌شود! باید خودت بخواهی!
.سواس درست مثل بیماری های قلبی یا دیابت یک بیماری است. این تصور که فقط با مثبت‌اندیشی می‌توان وسواس را درمان کرد مانند اینست که انتظار داشته باشیم فردی که مبتلا به دیابت است با افکار مثبت قند خونش را پایین بیاورد.
خود فرد باید اراده کند تا به مشکلش غلبه کند!
هیچکدام از مبتلایان به وسواس با میل و اراده خودشان بیمار نشده‌اند. اگر دست خودشان بود به‌طور حتم این احساسات را متوقف می‌کردند. بیان این مطلب که همه چیز دست خودت است یا خودت باید به خودت کمک کنی می‌تواند برای بیماران وسواس مضر باشد. با این کار اعتماد به نفس ایشان تخریب و عذاب وجدانشان بیشتر می‌شود.
وسواس گناه دارد!
وسواس یک نوع اختلال در عمکرد مغزی است و افراد دارای وسواس از انجام رفتارهای خود لذت نمی‌برند و اراده‌ی ایشان در کنترل رفتارهای اجباری مختل شده است. با گناه نامیدن وسواس به جز افزایش تنش و ناامیدی فرد وسواسی به او کمکی نمی‌کنید.
من وسواس ندارم. بلکه خیلی مرتب و تمیز هستم.
رعایت نظم و تمیزی و یا احتیاط در امور امری مفید و ضروری است. اما وقتی رفتارهای فردی منجر به اختلال در عمکرد خودش یا دیگران شود و منجبر به تنش روانی خود یا دیگری شود باید در سالم بودن رفتار خود تردید کند. مشاوره با یک روان‌پزشک می‌تواند به شما کمک کند تا به‌تشخیص درست برسید.
کودکان دچار وسواس نمی‌شوند!
اتفاقا شروع وسواس در کودکی امر شایعی است و بسیاری از بیمارنی که در بزرگسالی یرای درمان مراجعه کرده‌اند در کوردکی علایمی از وسواس داشته‌اند. لذا این تصور که وسواس مخصوص بزرگسالان است صحیح نیست

سؤالات رایج و متداول در مورد وسواس

در این قسمت سعی شده است تا در مورد رایج‌ترین سؤالاتی که بیماران از دکتر ترابی در مورد وسواس و اختلال وسواسی‌جبری می‌پرسند صحبت شود. این پاسخ‌ها هدف آموزشی داشته و نمی‌توانند جایگزین ویزیت و معاینه‌ی جامع روان‌پزشکی باشند. برای پاسخ دقیق به این سؤالات به معاینه و شرح حال کامل نیاز داریم.

درمان قطعی وسواس چیست؟ آیا وسواس تا آخر عمر با ما می‌ماند یا خوب می‌شود؟
وسواس اغلب یک بیماری مادام‌العمر است که شدت آن می‌تواند کاهش یا افزایش یابد. افراد مبتلا به وسواس که درمان مناسب دریافت می‌کنند، اغلب افزایش کیفیت زندگی و بهبود عملکرد اجتماعی، مدرسه و/یا کار را تجربه می‌کنند. اگر درمان نشوید، شکستن و درمان چرخه وسواس دشوارتر است، زیرا تغییرات ساختاری در مغز شما رخ می‌دهد. به همین دلیل، اگر شما یا فرزندتان علائمی را تجربه کردید، مهم است که در اسرع وقت به دنبال مراقبت های روان‌‌پزشکی باشید. آمار بهبودی کامل در مطالعات بسیار متفاوت بوده است. با درمان استاندارد حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد افراد دچار بهبودی کامل می‌شوند؛ یعنی همه‌ی علایمشان بهبود پیدا می‌کند. اما از آن‌جایی که وسواس ماهیت عود کننده دارد ممکن است پس از قطع دارو بیماری عود کند.
تشخیص وسواس با چیست؟ آیا تست یا آزمایشی برای تشخیص وسواس وجود دارد؟
تشخیص وسواس با مصاحبه و معاینه‌ی بالینی انجام می‌شود. در حال حاضر هیچ روش دیگری برای تشخیص وسواس توصیه نمی‌شود. تست‌های روان‌شناسی، نقشه‌ی مغزی، مارکرهای بیولوژیکی و … در حال حاضر در تشخیص وسواس جایگاه عملی ندارند و بیشتر جنبه‌ی تحقیقاتی دارند.
درمان وسواس با ویتامین ممکن است؟ چه ویتامینی برای وسواس خوب است؟
در حال حاضر ویتامین در درمان وسواس جایگاهی ندارد. اما در کل توصیه می‌شود که رژیم غذایی مناسبی داشته باشید و فعالیت بدنی خود را بالا ببرید.
تا کی باید دارو بخورم؟ درمان وسواس چقدر طول می‌کشد؟
پیش از شروع درمان وسواس با قطعیت نمی‌توان گفت که درمان چقدر طول خواهد کشید. مدت زمان درمان بستگی به شدت بیماری، پاسخ اولیه به درمان و بیماری‌های همراه دارد (یعنی ابتلای هم‌زمان به یک یا چند بیماری روان‌‌پزشکی دیگر مانندافسردگی یا اختلال دوقطبی). معمولاً در صورت پاسخ به یک درمان دارویی آن دارو حداقل یک تا دو سال ادامه پیدا می‌کند. پس از آن اگر در طی این مدت وضعیت بیمار قابل قبول باشد دارو به آهستگی قطع می‌شود. اما اگر عود بیماری اتفاق بیوفتند مجدد درمان شروع خواهد شد.
نحوه برخورد خانواده با بیمار وسواسی باید چگونه باشد؟ آیا باید جلوی وسواس وی را گرفت؟
برخورد با بیمار دچار اختلال وسواسی جبری باید غیرقضاوتی و غیرسرزنشگرانه باشد. باید برای او محیط حمایتی برقرار شود. از دادن احساس شرم و گناه به او پرهیز شود. گاهی خانواده‌ی بیمار وسواسی می‌پرسند که در برابر رفتارهای وساسی چه کنیم؟ آیا لازم است جلوی این رفتارها را بگیریم؟ اگر بیمار از آلودگی می‌ترسد آیا باید وی را با ترسش مواجه کنیم؟ همانطور که گفته شد، یکی از بهترین روش‌های درمان وسواس مواجهه‌سازی و جلوگیری از پاسخ است. یعنی فرد را در معرض عوامل تحریک‌کننده‌ی اضطراب قرار بدهیم و کمکش کنیم تا بتواند اضطراب خود را تحمل کند و رفتار وسواسی را تکرار نکند. اما این باید با رضایت و همکاری خود بیمار انجام شود و برای وی قابل تحمل باشد. پس به‌روز فایده‌ای ندارد. باید خود بیمار متقاعد شود که این کار برایش خوب است و در ضمن در طی این مسیر حمایت شود. اگر مشارکت خود بیمار جلب نشود معمولاً این کار باعث تنش اضافه می‌شود.
اگر وسواس عود کند یا دارو و روان‌درمانی تأثیر نداشته باشه چه باید کرد؟
در شرایط عود بهترین کار شروع همان درمانی است که قبلا بیمار بهش پاسخ داده و براش قابل تحمل بوده. اما در شرایطی که یک درمان اثر مناسبی ندارد اقدامات متفاوتی قابل انجام است. مثلا تغییر دارو، بالابردن دوز، ترکیب داروها، اگر روان‌‌درمانی نمی‌شود حتما شروع کند یا برعکس اگر درمان اولیه روان‌‌درمانی بوده دارو را شروع کند. در موارد مقاوم، روش‌هایی مانند تحریک عمیق مغزی، یا تحریک مغناطیسی مغزی عمیق می‌تواند مفید باشد.
برای درمان وسواس چه بخوریم؟
تا کنون هیچ رژیم غذایی، دم‌نوش یا معجونی برای درمان وسواس مورد تأیید مراجع معتبر علمی قرار نگرفته است.
بهترین قرص برای وسواس فکری چیست؟
هیچ داروی ارجحی برای درمان وسواس وجود ندارد. داروهای موجود تأثیر تقریبا مشابهی دارند. روان‌پزشک شما بر اساس سوابق درمانی قبلی، وضعیت فیزولوژیک شما مانند اشتها، وزن و بر اساس سایر بیماری‌ها و داروهای مصرفی شما داروی اول را انتخاب می‌کند.
بهترین روش درمان وسواس فکری بدون دارو چیست؟
روان‌درمانی به شیوه‌ی ERP بهترین روش درمان غیر دارویی وسواس است. درمان تحریک عمقی مغناطیسی مغز نیز در موارد مقاوم به درمان در ترکیب با روان‌درمانی می‌تواند مؤثر باشد.
معجزه درمان وسواس بدون دارو چیست؟
معجزه‌ای برای درمان وسواس وجود ندارد. متآسفانه تبلیغاتی که در مورد اثرات معجزه‌آسای روش‌هایی مانند انواع نوروفیدبک انجام می‌شوند اغلب جنبه‌ی تجاری دارند. این روش‌ها در حال حاضر تآییدیه‌ی مراجع علمی معتبر را ندارند.

سخن پایانی

وسواس یک اختلال شایع است که در صورت عدم درمان می‌تواند عملکرد فرد و کیفیت زندگی او و خانواده را به‌شدت تحت تأثیر قرار دهد. اما برای وسواس درمان‌های مؤثر و مفیدی وجود دارد که در صورت مراجعه‌ی فوری می‌توانید خسارات این بیماری را به حداقل برسانید. اگر احساس می‌کنید دچار علایم وسواس هستید می‌توانید با دریافت نوبت از دکتر ترابی برای بررسی و درمان اقدام کنید. همچنین می‌توانید با انجان تست ییل-براون شدت وسواس خود را اندازه بگیرید.